کد مطلب:301571 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

شعر آن حضرت به هنگام مراجعت از شام


هنگامی كه ام كلثوم نزدیك مدینه رسید شروع به گریستن نموده و اشعاری سرود كه بعضی از آنها اینست:


مدینه جدنا لا تقبلینا

فبالحسرات و الاحزان جینا


ای مدینه جدمان، ما را نپذیر ما با حسرت و اندوه آمده ایم.


الا فاخبر رسول الله عنا

بانا قد فجعنا فی ابینا


از سوی ما به رسول خدا بگو كه جملگی در مورد پدرمان مصیبت زده شده ایم.


خرجنا منك بالاهلین جمعا

رجعنا لا رجال و لا بنینا


ما به هنگام خروج از كنار تو همه كس داشتیم و اكنون بدون مردان و پسران باز گشته ایم.


و كنا فی الخروج بجمع شمل

رجعنا خاسرین مسلبینا


ما به هنگام خروج مجتمع و به یكدیگر پیوسته بودیم ولی اكنون


زیاندیده و ربوده شده برگشته ایم


و كنا فی امان الل جهرا

رجعنا بالقطیعه خائفینا


ما به روشنی و وضوح در امان خدا بودیم ولی ترسان و گستته و بریده بر گشته ایم.


و مولانا الحسین لنا انیس

رحعنا و الحسین به رهینا


به هنگام رفتن سرپرستیمان حسین، همراهمان ما بود ولی اكنون بدون حسین آمده و او در آن جا گرفتار است


فنحن الضائعات بلا كفیل

و نحن النائحات علی اخینا


ما زنان و كودكانی بی سرپرست و تباه شده ایم و بر برادرمان نوحه سرا و گریانیم.


الا یا جدنا قتلوا حسینا

و لم یرعوا جناب الله فینا


ای جدمان، آنان حسین را كشتند و خدا را در مورد ما رعایت نكرده و از او نترسیدند.


الا یا جدنا بلغت عدانا

مناها و اشتفی الاعداء فینا


ای جد بزرگوار عدو به ارزوی خود رسید و دشمن تشفی خاطر پیدا كرد.


لقد هتكوا النساء و حملوها

علی الاقتاب قهرا اجمعینا


به زنان توهین كرده و آنان را به زور بر روی چوبه های محمل و كجاوه سوار كردند.

البته اشعر طولانی است و ما به خاطر آن كه مطلب به درازا نكشد از ذكر تمام آنها صرفنظر كردیم.